امیرحسین خداکرمی

این یک سایت شخصی است

امیرحسین خداکرمی

این یک سایت شخصی است

سال نو مبارک - 1روز مانده تا نوروز!!!**لحظات خوشی را برایتان آرزو می کنم <-

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز   از جور تیر، زار بنالید سپیدار
کز من دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی   از تیشهٔ هیزم شکن و ارهٔ نجار
این با که توان گفت که در عین بلندی   دست قدرم کرد بناگاه نگونسار
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس   کاین موسم حاصل بود و نیست ترا بار
تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش   شد توده در آن باغ، سحر هیمهٔ بسیار
دهقان چو تنور خود ازین هیمه برافروخت   بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار
آوخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی   اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار
هر شاخه‌ام افتاد در آخر به تنوری   زین جامه نه یک پود بجا ماند و نه یک تار
چون ریشهٔ من کنده شد از باغ و بخشکید   در صفحهٔ ایام، نه گل باد و نه گلزار
از سوختن خویش همی زارم و گریم   آن را که بسوزند، چو من گریه کند زار
کو دولت و فیروزی و آسایش و آرام   کو دعوی دیروزی و آن پایه و مقدار
خندید برو شعله که از دست که نالی   ناچیزی تو کرد بدینگونه تو را خوار
آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد   فرجام بجز سوختنش نیست سزاوار
جز دانش و حکمت نبود میوهٔ انسان   ای میوه فروش هنر، این دکه و بازار
از گفتهٔ ناکردهٔ بیهوده چه حاصل   کردار نکو کن، که نه سودیست ز گفتار
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت   روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار
از روز نخستین اگرت سنگ گران بود   دور فلکت پست نمی‌کرد و سبکسار
امروز، سرافرازی دی را هنری نیست   می‌باید از امسال سخن راند، نه از پار
امیرحسین خداکرمی
۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر