امیرحسین خداکرمی

این یک سایت شخصی است

امیرحسین خداکرمی

این یک سایت شخصی است

سال نو مبارک - 1روز مانده تا نوروز!!!**لحظات خوشی را برایتان آرزو می کنم <-

داستان دام صیاد

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۲۵ ب.ظ

  در آبگیری دوراز روستاسه ماهی زندگی میکردند.دوتا ازآنها دور اندیش ودیگری بازیگوش وشیطان بود.

روزی دوصیاد از آنجا می گذشتند.وقتی چشمشان به آبگیر افتادوماهی هارا دیدندباهم قرارگذاشتندکه دام بیاورندوهرسه ماهی رابگیرند.ماهی ها این سخن هاراشنیدندوبه فکر چاره افتادندماهی ای که از همه داناتربودو درزندگی خود تجربه های بسیاری جمع کرده بودفوری دست به کارشدواز آن طرف که آب خارج می شد،بیرون پرید وخود را داخل جوی آب انداخت.دراین بین صیادان رسیدندو دوطرف آبگیر رامحکم بستند. ماهی دیگر که اوهم دور اندیش بودباخودش گفت:((غفلت کردم وعاقبت کارغافلان همین است.اماحالاوقت چاره وتدبیر است.اگرچه چاره اندیشی درهنگام بلا فایده ی زیادی ندارد،با این حال عاقل منتظر نمی شیندتا گرفتار شود.))به همین خاطر خودرا به مردن زدوروی آب آمدتاصیادان فکرکنند که او مرده است.جسدش رابه بیرون انداخت وجان خودرا نجات داد.اما آن ماهی که غافل بود  و درکارهایش بی خیال وبازیگوش بود،سرگردان شد وهرچه خودرا به این طرف و آنطرف زد فایده ای نداشت تا این که دردام صیادان افتادوگرفتارشد.

 

                                                                       کتاب 33داستان ازکلیله ودمنه صفحه89

 

۹۲/۰۲/۲۲
امیرحسین خداکرمی

نظرات  (۱)

امیر حسین عزیز سلام . وبلاگ بسیار خوبی داری .مطالبش خیلی جالبه . امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی